شرط و قمار

آنجا که علم با شانس ادغام شد شرط است و آنجا که طمع با شانس ادغام شد قمار است. اصلا طمع هرجا وارد شود علم از آنجا خارج میشود.

اگر اسم شرط بندی روی دکانشان نوشته شده حواست باشد که تو قمارباز نشده باشی.

هر کار بدون علمی قمار است، فرقی نمی کند ماهیت آن کار خوب باشد یا بد. انتخاب یک رشته تحصیلی به صرف اقبال عمومی، مهاجرت به یک کشور خارجی بدون مطالعه شرایط و قوانین آن کشور ، ازدواج به صرف معرفی دیگران، یا حتی تکرار کارهای که به ظاهر عرف شده بدون هیچ فکری ( آنچه این روزها در اینستا و تیک تاک عرف شده) همه مصداق قمار است. فرقش با قمار باز این است که در بنگاه شرط بندی حاضر نشده و قمارباز فقط پولش را باخته و آن افراد جوانیش را یا زندگیش را و یا آبرویش را باخته

چیزی هست قمار می کنی، دیگر نیست و تو می مانی و خلاء نبودنش

لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ

“از همه کوشش خود هیچ نتیجه نبرند. این همان گمراهی دور است”

طمع حتی ملتی را به قهقرا می برد، یک انقلاب هم می تواند قمار باشد وقتی با طمع ادغام شود، آنچه میبازند را یک نسل باید جبران کند.

نظر شما چیست؟